وزیر بهداشت در دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی در بخش پایانی گفتگوی خود به تفصیل در خصوص روند عملکرد دولت در خصوص کاهش جمعیت گفت و تاکید کرد در شرایط فعلی کنترل جمعیت به نفع کشور نیست و مادر فرهنگستان علوم پزشکی کارگروهی تعیین کردیم تا روی مصادیق رشد جمعیت کار کند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،زهرامهران راد؛ در بخشهای پیشین گفتگو با وزیر بهداشت در دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی وی در خصوص پیشرفتهای حاصل شده در حوزه سلامت و بهداشت در سالهای پس از انقلاب گفت و اینکه در ابتدای پیروزی انقلاب چنان نیازی به تربیت پزشک در کشور بود که دانشجویان پزشکی در سوله آموزش می دیدند.
مرندی ادامه داد: بالاخره و پس از پشت سر گذاشتن این شرایط کشور به پزشکان خارجی بی نیاز شد و همزمان با آن شروع به گسترش آموزش تخصص در دانشگاهها کردیم. در آن زمان فوق تخصص در رشتههای پزشکی اصلا در ایران وجود نداشت و اساتیدی که فوق تخصص داشتند به اندازه انگشتان دست بودند که از جمله آنها میتوانم به دکتر عزیزی و خودم به عنوان فوق تخصص اطفال اشاره کنم، اما امروز به لطف خداوند هیچ دانشگاهی کمبود فوق تخصص ندارد و این روند موجب شد نیازی به اعزام بیمار به خارج از کشور نداشته باشیم و الان بیماران برای درمانهای تخصصی و فوق تخصصی به ایران میآیند و پیوندهای مهم مثل کبد، کلیه، قرنیه و ... شروع و در حال گسترش آن هستیم.
دانشجو: روحیه حس مسئولیت نسبت به نظام و انقلاب الان تا چه حد بین مسئولان ما وجود دارد؟ مرندی: من در جایگاه قضاوت دیگران نیستم، اما مطمئنم قطعا استعداد و امکانات مدیریتی در بین مسئولان ما وجود دارد و شاید فقط قدری نیازمند تلاش بیشتر و البته امید و توکل به نصرت الهی باشد.
زمانی که من وزیر بهداشت بودم واقعا به دلیل مشغله زیاد از آمدن جمعهها ناراحت بودم، چون در حقیقت یک روز برای خدمت کردن را از دست میدادم، اما با این حال به همسرم میگفتم نمیدانم کارهایی که انجام میدهم تا چه اندازه برای خداست و تا چه اندازه نفس خود را در نظر میگیرم. هر موقع هم که از خدا کمک میخواستم خداوند کمک میکرد. مسئولان فعلی خداشناستر هم هستند و خداوند هم این ملت را دوست دارد و اگر چنین نبود صد باره نظام از بین رفته بود لذا توصیه من این است که مدیران برای پیشرفت بهتر و بیشتر در کارهای خود باید به خدا توکل کنند و منتظر دیگران نباشند.
اگر به زمان وزارت برگردم کنترل، ساماندهی و نظارت بر مهدهای کودک و سازمان بهزیستی را افزایش می دهم دانشجو: اگر به زمان وزارت برگردید چه اقدامی را به طور جدیتر دنبال خواهید کرد؟
مرندی: اگر من به آن زمان برگردم همان کارها را عینا انجام میدادم و سعی میکردم از این بیشتر بر مسئله بهداشت مانور داده شود، چون آن زمان پزشک به تعداد کافی نداشتیم و به همان نسبت نمیتوانستیم سیستم ارجاع را راه اندازی کنیم فلذا شروع تامین نیرو و تربیت پزشک را آغاز کردیم منتهی تا این افراد پزشک و فارغ التحصیل شوند زمان میبرد. البته از اینکه توان بخشی ما در کشور ضعیف است نیز ناراحتم، چون آن زمان سازمان بهزیستی و تامین اجتماعی زیر نظر وزارت بهداشت بود و من در ذهن داشتم که امکانات توان بخشی سازمان بهزیستی را در سیستم شبکه ادغام کنم که مردم در کنار خدمات بهداشت و درمان توان بخشی را نیز دریافت کنند و این امکان مهدکودک که تامین آن در اختیار بهزیستی است فراگیرتر کنیم تا به بچهها آموزشهای علمی دهند.
الان در مهدهای کودک یا رقص به بچهها یاد میدهند یا زبانهای خارجی یا فقط آنها را نگاه میدارند و به مسائل خورد و خوراک و بهداشت آنها اهمیت میدهند به نظر من باید در مهد کودکها مربیان را آموزش دهیم که بچهها را پرورش دهند یعنی سطح شعورشان را بالا ببرند با رقص و آهنگ و انگلیسی فرانسه یاد دادن هوش بچه بالا نمیرود به نظر من حتی نیاز است مربیان به پدر و مادرها فرزند پروری یاد دهند یکی از مشکلات ما در شرایط فعلی این است که پدر و مادر از فرزند پروری درست باخبر نیستند فرزندی که به دنیا میآید یک پتانسیل عظیمی دارد و چگونگی تکامل آن به دست پدر و مادر است، چون سلولهای مغزی آماده هستند و این بستگی به چگونگی پرورش آنها دارد که میتواند منجر به شکل گیری یک نابغه، فرد اخلاقمدار و یا حتی یک بزهکار شود.
در نتیجه اگر به آن زمان برگردم به این کار یعنی ساماندهی وضعیت مهدهای کودک خیلی بها میدهم که فرزندپروری و توجه والدین به این موضوع حتی قبل از ازدواج و به ویژه از زمان انعقاد نطفه در اولویت قرار گیرد به هر حال سالهای اول زندگی برای اینکه نسلی بهتر از نسل فعلی داشته باشیم خیلی تعیین کننده است در نتیجه باید به این شرایط برسیم که ازدواج به وفور صورت پذیرد و زن و مرد با یکدیگر هم کفو باشند، اعتقادات مذهبی در آنها تقویت شود و بتوانند فرزندان خود را بر مبنای اعتقادات درست تربیت کنند لذا اگر میتوانستم روی ادغام بهزیستی در سیستم شبکهای و مسئله مهدهای کودک بیشتر زمان میگذاشتم.
وقتی رهبری معتقدند ما پنج سال آینده باید حرف اول را در دنیا بزنیم؛این نظر مبتنی بر سرمایه گزاری روی نسل هاست به هر حال سالهای اول زندگی سالهای ارزشمندی هستند و اگر رهبری میگویند ما باید پنج سال آینده حرف اول را در دنیا بزنیم منظور همین سرمایه گذاری روی نسل آینده است برنامهای که در خصوص آن توضیح دادم در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا انجام گرفته و موفق بوده است اگر میبینید بسیاری از انسانیتها در آنها رعایت میشود که بین ما متداول نیست، چون از ۶۰ سال پیش که من در آمریکا بودم این اخلاقیات در بین کودکان آن کشور در حال گسترش بود؛ بنابراین آنها به بچهها اعتقادات مذهبی را یاد نمیدهند، اما خوب بودن و نسبت به مردم مودبانه رفتار کردن را از کودکی به آنها آموزش میدهند و ما با ارزشهای عظیم اسلامی که داریم قطعا فرصت بیشتری خواهیم داشت با خانوادهها در این زمینه صحبت کنیم و سیستم شبکه فرزند پروری را گسترش دهیم.
مقام معظم رهبری بارها فرمودند، کنترل جمعیت در زمان خود کار بسیار خوبی بود دانشجو: در خصوص کنترل جمعیت بگویید آیا اگر به دهه ۷۰ برگردیم آن کار را تکرار خواهید کرد؟ مرندی: همان طور که مقام معظم رهبری بارها فرمودند: کنترل جمعیت در زمان خود کار بسیار خوبی بود منتهی این وضعیت به مرور زمان رو به افول رفت البته تقصیر وزارت بهداشت هم نبود، چون ما هر سال یا یک سال در میان شاخصهای موجود را بازبینی و اعلام میکردیم که الان مثلا مرگ و میر مادر و فرزند چه قدر است؟ یا مرگ و میر بچههای زیر پنج سال به چه میزان است؟
اما مرکز آمار کشور مرتب میگفت: به این حرفها توجه نکنید، چون آنها مسئول این کار نیستند و مرکز آمار میتواند به ارائه آمار بپردازد منتهی یک مسئلهای که وجود داشت، چون سرشماری توسط مرکز آمار هر ۱۰ سال یکبار انجام میگرفت باید ۱۰ سال صبر میکردیم تا سرشماری صورت پذیرد و ۲ سال هم تحلیل آمار و اعداد زمان میبرد و بعد شاخصها اعلام میشد بر این اساس از سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت خواستیم تا کارشناسان خود را به ایران بفرستند و ببینند که شاخصهای ما درست است یا شاخصهای مرکز آمار که مربوط به ۱۰ سال قبل بود بر این اساس این کارشناسان به ایران آمدند و شاخصهای وزارت بهداشت را تایید کردند، اما از نظر کشور، مرکز آمار بود که پاسخگوی آمار و تعداد جمعیت بود و این مرکز نیز مرتبا رشد جمعیت در حال افول را تکذیب میکرد تا وقتی سرشماری ۱۰ ساله مجددا انجام شد و تحلیلها بیرون آمد آماری ارائه شد مبنی بر اینکه وضعیت جمعیت به طور اسفناکی رو به کاهش است.
البته در آن زمان رشد جمعیت ۳.۹ بود و آن زمان جمهوری اسلامی با آن میزان رشد جمعیت هر ۱۷، ۱۸ سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود بود و در شرایط سخت جنگی و پس از آن که بچهها چهار شیفته به مدرسه میرفتند وقتی بنا بود هر ۱۷ سال یکبار جمعیت نیز دو برابر شود چه طور میتوانستیم جوابگوی آن باشیم ضمن اینکه نمیدانستیم جنگ چه زمانی متوقف خواهد شد؟ لذا هر کاری باید انجام میدادیم که مهمترین آن کنترل جمعیت بود لذا دولت با وجود اینکه میترسید کار حرامی باشد (کنترل جمعیت)، اما قانون مربوط به آن را تصویب کرد.
برای اجرای طرح کنترل جمعیت شخصا نزد تک تک روسای قوا رفتم، اما هیچ یک حاضر به کمک عملی در این حوزه نبودند دانشجو: روند اجرایی شدن قانون کنترل جمعیت چه طور بود؟ مرندی: پس از تصویب این قانون توسط دولت مشخص شد که سیاست جمهوری اسلامی کنترل جمعیت است منتهی جرات نمیکردند آن را بخشنامه کنند و بعد از گذشت یک ماه به طور خیلی محرمانه بخشنامهای به دست ما رسید که سیاست کشور مبنی بر اجرای طرح کنترل جمعیت است، اما با «خیلی محرمانه» که من نمیتوانستم کاری انجام دهم؛ بنابراین رایزنیهای خود را آغاز کردم و نزد سران سه قوه رفتم از جمله مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور بود، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضائیه و هاشمی رفسنجانی رئیس قوه مقننه.
با هر یک از اینها به طور جداگانه صحبتهایی داشتم موسوی اردبیلی که در آن زمان خطیب نماز جمعه تهران نیز بود همواره در سخنان خود تاکید میکرد که نسل را باید زیاد کنیم، اما زمانی که من توضیحات مربوط به کنترل جمعیت را به او دادم او گفت: حق با توست و من دیگر این شعار را در نماز جمعه بیان نمیکنم منتهی کار دیگری هم برای تنظیم خانواده نمیتوانم انجام دهم.
در طرح کنترل جمعیت رهبری فرمودند مراقب باش هیچ کاری بدون مشورت روحانیت انجام ندهی شخص بعدی که برای مذاکره با او رفتم مقام معظم رهبری بود که به شدت مخالف این اقدام بود من یک روز با ایشان از ریاست جمهوری به شعبه انستیتو پاستور برای افتتاح این مرکز در جاده کرج همراه شدم و تمام مسیر رفت و برگشت دلایل خود را در ضرورت طرح کنترل جمعیت بیان کردم زمانی که در ماشین نشستیم رهبری تاب شنیدن سخنان من را نداشت، اما زمانی که حرفها را شنید اعلام موافقت نکرد، اما گفت: مراقب باش شعارهای زمان شاه زنده نشود، و هیچ کاری بدون مشورت روحانیت انجام ندهی.
پس از این مرحله نزد منتظری رفتم که در آن زمان قائم مقام رهبری بود و او هم سخنان من را پذیرفت و گفت: حق با توست و من از این پس در نماز جمعه برای فرزند آوری مردم تبلیغ نخواهم کرد، اما کار دیگری هم نمیتوانم انجام دهم. براساس این روند وقتی همه گفتند ما نمیتوانیم کاری در این خصوص انجام دهیم شخصا نامهای برای امام خمینی نوشتم و استدلالهای خود را در مورد کنترل جمعیت توضیح دادم و تصریح کردم که توصیه من این است که تنظیم خانواده و کنترل جمعیت راجدی بگیریم.
قبل از فرمایش امام مردم تصور میکردند مسئله تنظیم خانواده حرام است دولت هم تصویب کرده، اما محرمانه است قبول کنیم امام نیز در جواب این نامه فرمودند: در ارتباط با تنظیم جمعیت که مسئله خیلی مهمی است که باید در رسانهها و دانشگاهها مورد بحث قرار گرفته شود این یعنی مسئله حرام نیست.
تا قبل از فرمایش امام مردم تصور میکردند مسئله تنظیم خانواده حرام است بنابراین اقدامی در جهت آن انجام نمیدادند و رشد جمعیت بی محابا بالا میرفت همین قدر که متوجه شدند این موضوع به لحاظ شرعی حرام نیست کنترل جمعیت را قبل از تصویب قانون آغاز کردند. براین اساس و بعد از فرمایش امام خمینی رشد جمعیت کاهش یافت پس مشخص شد تنظیم خانواده مورد نظر امام هم بوده است و لایحه آن تهیه و در دولت و مجلس و شورای نگهبان تصویب شد و هیچ یک از این نهادها آن را خلاف شرع ندانستند.
در شرایط فعلی کنترل جمعیت به نفع کشور نیست/ در فرهنگستان علوم پزشکی کارگروهی تعیین کردیم تا روی مصادیق رشد جمعیت کار کند
البته در شرایط فعلی این کنترل جمعیت وپیشرفت کشور به سمت رشد منفی جمعیت به نفع کشور نیست. فلذا ما در فرهنگستان علوم پزشکی یک کارگروه تعیین کردیم تا روی مصادیق رشد جمعیت کار کند و این فاکتور را که به سمت منفی شدن میرود، مهار کند. در چند سالی هم که در مجلس به عنوان نماینده حضور داشتم طرحی نوشتیم و این طرح در کمیسیون بهداشت و درمان به منظور افزایش جمعیت به تصویب رسید منتهی سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد ما برای تصویب آن اعتبار نداریم از دکتر نوبخت خواهش کردیم که اگر اعتبار ندارید آن را مرحله به مرحله و از طرحهایی که به اعتبار کمتری نیازمند است، آغاز کنید و کارهای گرانتر فعلا مسکوت بماند.
ایشان هم قول مساعد را دادند، اما اتفاق خاصی نیفتاد و در صحن علنی مجلس به تصویب نرسید به طور کلی این طرح در صورتی میتوانست در مجلس تصویب شود که بار مالی نداشته باشد و اگر بار مالی داشته باشد یا دولت باید آن را بپذیرد یا دولت لایحه جدیدی بیاورد لذا، چون دولت بار مالی آن را نپذیرفت این طرح نتوانست به تصویب برسد.
دانشجو: آیا بنایی بر این نیست که کارهای تبلیغاتی برای ترغیب مردم به فرزندآوری انجام دهید؟ مرندی: چرا این کارها هم لازم است، اما اینکه مستقیم از مردم بخواهیم فرزنددار شوند شاید چندان جواب ندهد مشکل بزرگ ما در شرایط فعلی ازدواج نکردن است و در حال حاضر ۱۳ میلیون فرد در سنین ازدواج داریم اگر آنها امروز ازدواج کنند و هر کدام یک بچه هم داشته باشند جمعیت کشور ۶.۵ میلیون نفر افزایش خواهد یافت این در حالی است که در شرایط فعلی تنها سالی ۱.۵ میلیون بچه به دنیا میآید.
به هر حال اشکال در پایین بودن آمار ازدواج است و ازدواج هم مسئلهای است که هم طبع بشر و هم مذهب با آن موافق است و به آن تاکید میکند، اما علت عدم ازدواج در کشور ما تا حدودی مسائل اقتصادی و تا حدودی تحصیل بانوان است، اما باید ابن فرهنگ ایجاد شود که زنان ما در ضمن ازدواج و فرزندآوری به تحصیل علم هم بپردازند و این مسئله تفهیم شود که این دو اتفاق مغایرتی با یکدیگر ندارد.
بر این اساس مهمترین تلاش دولتها باید بر این اساس باشد که ازدواج را آسان کنند مثلا فرزند اول من (دخترم) زمانی که میخواست ازدواج کند در خانه خودمان در سه راه طالقانی که حدود ۱۲۰، ۱۳۰ متر بیشتر نبود در همان جا مراسم عقد و عروسی برگزار شد و حتی شام هم به میهمانان ندادیم و پول آن را صرف تهیه و اجاره منزل برای عروس و داماد کردیم.
یا زمانی که نوه پسری من ازدواج کرد دو سال در خانه پدری کنار یکدیگر زندگی کردند بنابراین همه این مسائل مقدور است، اما وقتی توقعات را از خودمان و دیگران بالا ببریم کار عملا غیرممکن میشود؛ لذا صدا و سیما اگر میخواهد تبلیغاتی کند باید فرهنگ ازدواج ساده را ترویج دهد والا اینکه بگوید ۴ فرزند بیاورید مشکلی را حل نخواهد کرد.
البته متاسفانه برخی از مسئولان هم الگوهای بدی هستند مثلا خانواده خودشان در آمریکاست، اما به مردم میگویند مرگ بر آمریکا بگویید یا برخی از آنها برای ازدواج فرزندان شان هزینههای آن چنانی میکنند مثلا چند سال قبل به مجلس ازدواج فرزند یکی از نمایندگان مجلس (هیئت رئیسه) با فرزند یکی از معاونان شهرداری رفتم که مراسم آن چنانی در تالار آجودانیه گرفته بودند اینها برای مردم الگوهای مناسبی محسوب نمیشوند لذا آنها باید از ساده زیستی تبعیت کنند تا بقیه مردم هم از آنها الگو بگیرند بر این اساس الان مهمترین کار در کشور ترویج ازدواج است، چون هم فساد را کاهش میدهد و هم تعهد و فرزندآوری را افزایش میدهد.
دانشجو: از اینکه در این گفتگو شرکت کردید؛سپاسگزارم.